سخنان عصر امروز رهبر معظّم انقلاب درباره کارکردهای وزارت خارجه و نقش آن در سیاست خارجی نظام که به پایان رسید، برخی فضا را فراهم دیدند تا گزاره «برجام تصمیم نظام بود» را تثبیت کنند و اینطور القا کنند که همانطور که رهبر انقلاب، وزارتخارجه را یک مجری دانستهاند، بنابراین برجام نیز محصول تصمیم مجموعههای بالادستی نظام است نه وزارتخارجه و دولت.
نکته مغفول مانده این است که رهبر انقلاب نقش ریلگذار سیاست خارجی کشور را وزارتخارجه نمیدانند بلکه نقش ریل گذار را به مجامع بالادستی میدهند،
امّا سؤال این است که آیا آنچه مجری در این ریل انجام میدهد، همان خروجی مطلوب مورد نظر سیاستگذار است؟
پاسخ این سؤال را باید در دیگر بیانات رهبر انقلاب جستوجو کرد. اینجاست که غفلتی دیگر، یعنی عدم نگاه یکپارچه به بیانات رهبر انقلاب خود را نشان میدهد. برای رسیدن به قضاوتی درست و کامل درباره برجام و نقش دستگاههای مختلف در آن، باید به دیگر بیانات رهبر انقلاب رجوع کرد.
رهبر انقلاب از زمان تصویب برجام تا کنون، به کرّات از این توافقنامه انتقاد کردهاند و حتی آن را خسارت محض نامیدهاند: «آمریکاییها گفتهاند که ما تحریمها را برمیداریم و روی کاغذ هم برداشتند امّا از طرق دیگر جوری عمل میکنند که اثر رفع تحریمها مطلقاً بهوجود نیاید و تحقّق پیدا نکند... ما ناگزیر باید به همهی تعهّدهای خود عمل کنیم [امّا] طرف مقابل با طُرق مختلف، با شیوههای مختلف، با خدعه، با تقلّب سر باز میزند و به تعهّدهایی که کرده است عمل نمیکند. این چیزی است که ما امروز در مقابل چشم خودمان داریم میبینیم؛ یعنی خسارت محض».
حال سؤال این است، چنانچه مجری سیاستخارجی کشور از خود اختیاری ندارد و محصول عملکرد آن، همان چیزی است که سیاست گذار از او خواسته است، چگونه محصولی بهدست میآید که «خسارت محض» نام میگیرد؟
مرور برخی دیگر از بیانات رهبر انقلاب درباره برجام، مؤید همین نکته است. رهبر انقلاب در سخنان نوروزی خود در سال ۹۵ و در حرم مطهر رضوی، از عبور از خطوط قرمز نظام درموضوع برجام سخن میگویند: «در توافق اخیر هستهای که مورد تأیید قرار گرفت و مذاکرهکنندگان کشورمان نیز مورد قبول بودند، در مواردی، وزیر محترم امور خارجه به من گفت: «ما نتوانستیم برخی خطوط قرمز را حفظ کنیم».
در دیدار ماه رمضان دانشجویان با رهبر انقلاب در سال ۹۸ یکبار دیگر پای برجام به وسط کشیده شد. ایشان در پاسخ به یکی از دانشجویان گفتند: «یکی از دوستان گفتند تصویب برجام را به رهبری نسبت دادهاند؛ خب بله، امّا شما که چشم دارید، ماشاءالله هوش دارید، همه چیز را میفهمید! آن نامهای را که من نوشتم نگاه کنید، ببینید تصویب چه جوری است؛ شرایطی ذکر شده که در این صورت این [توافق] تصویب میشود. البتّه اگر چنانچه این شرایط و این خصوصیّات اجرا نشد، اِعمال نشد، وظیفه رهبری این نیست که بیاید وسط و بگوید برجام نباید اجرا بشود».
نکته بعد، نقش دولت در مجامعی است که نقش سیاستگذار را در سیاست خارجی ایفا میکنند. شورایعالی امنیت ملی که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند، رئیس جمهور را در رأس خود دارد و برخی دیگر از اعضای دولت نیز در آن حضور دارند.
اینجا ممکن است این نکته مطرح شود که در نهایت مصوبات شورایعالی امنیت ملّی به تأیید رهبری میرسد و باز نقش نهایی را رهبری ایفا میکند. در پاسخ باید گفت در مواردی مثل برجام، در حالی که رهبر انقلاب از ابتدای مذاکرات به آن خوشبین نبودهاند و به کرّات، عدم خوشبینی خود را ابراز کرده اند، در نهایت به تصمیم مجامعی چون مجلس شورای اسلامی و شورایعالی امنیت ملی گردن مینهند و در نهایت با قید برخی شروط، زیر بار برجام میروند.
بهراستی اگر آنچه از خروجی شورایعالی امنیت ملی عبور کرده بود، منطبق با خواست رهبری بود، چرا ایشان ۹ شرط را بر آن اضافه کردند؟
سؤال بعد این است که آیا سیاست مذاکره و توافق، سیاست نظام بوده، امّا وزیر خارجه آن را بهدرستی اعمال نکرده است؟
پاسخ این سؤال نیز روشن است؛ صرف توافق، هیچگاه سیاست نظام و رهبری نبوده است، بلکه اصولاً توافق زمانی معنا دارد که منجر به دستیابی کشور به منافع خود باشد. در موضوع برجام، آنچه منافع کشور را شامل میشد، رفع تحریمها و حفظ دستاوردهای هسته ای کشور بود که اکنون و پس از گذشت چند سال از امضای برجام، آنچه پیش روی ملّت ایران قرار دارد، عدم رفع تحریمها و درمقابل، از دست دادن بخش قابل توجهی از ظرفیتهای هستهای کشور است.
از نگاه رهبر انقلاب، توافق نکردن، شرف دارد بر توافق بد: «البتّه این را هم ما گفتیم که توافق نکردن بهتر از توافق بد است ــ که این حرف را آمریکاییها هم میزنند ــ این فرمول، فرمول درستی است؛ توافق نکردن از توافق کردنی که در آن، منافع ملّت پامال بشود، عزّت ملّت از بین برود، ملّت ایران با این عظمت، تحقیر بشود [بهتر است]، توافق نکردن شرف دارد بر یک چنین توافق کردنی».